دلنوشتهی یکی از دوستداران و فعالین محیط زیست از استان ایلام
دیروز بهمراه جمعی ازدوستان برای گریز ازشهر وخستگیهایش به دامنه های مانشت(پشت تونل آزادی)پناه بردم،برای دیدن لاله های واژگون،اما دریغ ودرد، بجای لاله های سرخ وسفید ،درختان بلوط واژگون شده بودند،درختان کهنسال افتاده وکنده های سوخته،چاله های سیاه ذغال گیری که چون داغی سیاه وتلخ بردل مانشت بزرگ نشسته بود،صدای مویه وشیون مانشت رادرفراق عزیزانش می شد شنید،لاله ها واژگونتر از هربار، با گونه های گرگرفته ازخشم، داغدار سایه سار بلوطانی بودند که ناجوانمردانه تبرحماقت وجهل برخاک فکنده بودشان، لاله ها نیز جابجا کنده شده بودند، ماراچه شده است؟
چراباجنگل دردمند وخشکیده واز رمق افتاده چنین به قهروکین برخاسته ایم؟
به جبران کدام دشمنی تبروتیشه بدست به جان جنگل وبلوطها افتاده ایم؟این جنون آتش افروزی وبلوط آزاری تا کی؟ازیک درخت بلوط چقدرذغال میتوان گرفت؟کدام تنگنای معیشتی با دوکیسه ذغال رفع می شود؟کدام ارتزاق ومعیشت با گوشت کل وبزی،کبک وتیهویی به سامان وروبراه می شود؟
این جنون ودیوانگی،این حماقت ونامردی تا کی؟40درصد جنگلهای ایلام دچارخشکیدگی شدیدشده است،پانزده سال خشکسالی وکم آبی، دهها آفت مختلف ازجمله کرم ذغالی، تخریبهای مکانیکی وصنعتی، توسعه راهها در دل جنگل، آتش سوزیهایی که عموما عامل انسانی دارند و....
همه وهمه رمق جنگلهای زاگرس وایلام رابریده است، اپیدمی وبیماری " کباب خوری"بعنوان برند نامبارک ایلامی بلای جان بلوطها گشته است.
ایکاش می شد میزان مصرف هیزم وذغال را در یک روز تنها درکبابی های "مهدی اباد" و"شباب" محاسبه کرد تابه عمق فاجعهایی زیست محیطی دربیخ گوشمان پی برد، کاربه جایی رسیده است که کنارجاده کپه کپه هیزم میفروشند ومن وشما، مسئولین ونیروی انتظامی، قاضی وقانونگذار هرروزه بیتفاوت از کنار این فاجعه ردمیشویم. ازآنطرف هرساله دهها میلیاردتومان بودجه جهت نهالکاری وبیابان زدایی در استان هزینه می شود و سوال همیشگی مااین است برای حفظ همین درختان وجنگل کنونی چه کرده ایم؟
بازهم گرما وتابستان از راه رسیده وتکرار مکرر ودردآور آتش سوزی درجنگلهای استان استارت میخورد، بازهم شعربسراییم و دلنوشته بنگاریم در رثای بلوط های کهنسال و یاران روزهای سختی وجنگ؟
هم استانی های عزیز، مردم شریف و نجیب وهمه چیز بیست ایلامی شما را به تمام صفت های داشته ونداشته قسم لحظه ای بیندیشیم، لختی قبل ازتبرزدن و اره کشیدن برجان درختان درنگ کنیم و از خویش بپرسیم، چرا؟
ما انسان هزاره سومیم،انسان قرن بیست ویک، انسان عصرمدرنیسم وپسامدرن به" خاص علی" قسم میتوان بایک گازپیک نیک کوچک هم غذا گرم کرد هم چای درست کرد وهم ازطبیعت وطبیعت گردی بیشترلذت برد،بیاییم با جنگل ودرختان با طبیعت وحیوانات کمی مهربانترباشیم، دنیای مدرن وجوامع توسعه یافته با محیط زیست به صلح ومدارا ودوستی برخاستهاند، مانیزدرکنار موبایلهای هوشمند وتلویزیونهای ال ای دی و سانتافه ومدارک تحصیلیمان کمی به روزتر وعاقلانهتر رفتار کنیم.
باسپاس
مهدی مومنی
( انجمن کوهنوردان ایلام)
- ۹۵/۰۱/۲۴