برزیل چگونه قهرمان مبارزه با جنگلزدایی شد؟!
در دهه ۱۹۹۰، زمانی که درخت های جنگل های انبوه برزیل هر سال در مساحتی به اندازه بلژیک قطع می شد، برزیل به عنوان بی رحم ترین کشور در زمینه محیط زیست در دنیا شناخته شد و جنگل های آمازون که بیشترین صدمه را از این روند متحمل شد، تصویری گویا در این زمینه بود.
حالا، تصاویر آمازون باید نشان دهد که روند اصلاح شده است. آمارهای دولت نشان می دهد که جنگل زدایی در مناطق برزیلی آمازون تا ۷۰ درصد کاهش داشته است. اگر روند جنگل زدایی با شتاب سال ۲۰۰۵ ( ۱۹/۵۰۰کیلومتر مربع در سال) ادامه می یافت، ۳/۲ میلیارد تن دی اکسید کربن بیشتر وارد اتمسفر می شد. این میزان برابر با میزان آلایندگی اتحادیه اروپا در یک سال است.
با توجه به این نکته، می توان گفت که برزیل امروزه رهبر مبارزه با تغییرات آب و هوایی است.
اما برزیل چگونه توانست این چرخه را متوقف کند؟
چرخه ای که در آن، کشاورزان و دامداران (مهم ترین مجرمان در آمازون) از جنگل زدایی سود فراوانی به جیب می زدند و به قطع درختان تا نابودی کامل جنگل ادامه می دادند. بیشتر کشورهای دارای جنگل انبوه مثل اندونزی یا کنگو نتوانسته اند روند قطع درختان را متوقف کنند. پاسخ این سوال بر اساس مقاله ای که در مجله ساینس توسط دن نپستاد از موسسه تحقیقات زمین سانفرانسیسکو منتشر شده، این است که در برزیل برخورد خشونت آمیز صورت نگرفت، بلکه به جای آن یک روند سه مرحله ای پیگیری شد که در آن قطع درختان ممنوع بود، خدمات بهتر در مناطق مرزی ارائه می شد و افکار عمومی مصرف کنندگان بر شرکت ها فشار می آوردند.
مرحله اول از اواسط دهه ۱۹۹۰ آغاز شد و تا سال ۲۰۰۴ ادامه داشت. در این مرحله دولت تلاش خود را بر ممنوعیت و محدودیت قطع درختان متمرکز کرد. بر اساس قانون جنگل های برزیل، در هر مزرعه در آمازون، ۸۰ درصد از زمین باید به عنوان ذخیره جنگل کنار گذاشته می شد. همان طور که آمار نشان می دهد، این سهم به حدی زیاد بود که قانون نمی توانست اجرا شود. این بدترین دوره جنگل زدایی بود. قیمت دانه سویا بالا بود و گستره وسیعی از مزرعه های سویا و تعداد زیادی دامپروری در حاشیه جنوب شرقی جنگل ها وجود داشت.
طی مرحله دوم که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ اجرا شد، دولت تلاش کرد توانایی نیروی انتظامی خود را در آمازون افزایش دهد. رئیس جمهور برزیل، داسیلوا، برای توقف جنگل زدایی اولویت قائل شد که این امر باعث همکاری بهتر میان بخش های مختلف دولت به ویژه پلیس و دادستان عمومی شد. منطقه ای که در آن کشاورزی ممنوع شده بود از یک ششم به نصف جنگل افزایش پیدا کرد. هم چنین برای اولین بار محدودیت ها با مسائل دیگری حمایت شد: کاهش میزان درآمد ناشی از صدور سویا به دلیل افزایش ارزش پول برزیل؛ بهبود قابل توجه در تولید احشام که باعث می شد مزرعه داران تعداد بیشتری دام را در مساحت کمتری پرورش دهند؛ و تحریم مصرف کنندگان. بعد از فراخوان گروه های صلح سبز و دیگران، خریداران سویای برزیلی اعلام کردند که دیگر محصولاتی را که در زمین های جنگل زدایی شده بعد از جولای ۲۰۰۶ کشت شده اند، نمی خرند. ترکیب همه این عوامل باعث شد که جنگل زدایی کاهش پیدا کند.
طی مرحله دوم که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ اجرا شد، دولت تلاش کرد توانایی نیروی انتظامی خود را در آمازون افزایش دهد. رئیس جمهور برزیل، داسیلوا، برای توقف جنگل زدایی اولویت قائل شد که این امر باعث همکاری بهتر میان بخش های مختلف دولت به ویژه پلیس و دادستان عمومی شد. منطقه ای که در آن کشاورزی ممنوع شده بود از یک ششم به نصف جنگل افزایش پیدا کرد. هم چنین برای اولین بار محدودیت ها با مسائل دیگری حمایت شد: کاهش میزان درآمد ناشی از صدور سویا به دلیل افزایش ارزش پول برزیل؛ بهبود قابل توجه در تولید احشام که باعث می شد مزرعه داران تعداد بیشتری دام را در مساحت کمتری پرورش دهند؛ و تحریم مصرف کنندگان. بعد از فراخوان گروه های صلح سبز و دیگران، خریداران سویای برزیلی اعلام کردند که دیگر محصولاتی را که در زمین های جنگل زدایی شده بعد از جولای ۲۰۰۶ کشت شده اند، نمی خرند. ترکیب همه این عوامل باعث شد که جنگل زدایی کاهش پیدا کند.
با هر استانداردی که بسنجیم، سیاست آمازونی برزیل یک پیروزی به شمار می آید. این پیروزی زمانی قابل توجه تر می شود که به این نکته دقت کنیم این سیاست به جای تاکید بر مشوق ها، بر محدودیت ها تکیه داشت. طی این دوره، برزیل به یک ابرقدرت کشاورزی تبدیل شد و نشان داد که بدون تخریب جنگل نیز می توان تولید غذا را افزایش داد (اگرچه در ابتدا جنگل زدایی صورت گرفت).
منبع: اکونومیست
- ۰ نظر
- ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۱۳